اصطلاحات دهه‌شصتی‌ها در محلات مشهد

سنبلات (یا سمبلات): آن‌قدر که سن بنده قد می‌دهد، بین سال‌های ۶۰ تا ۸۰ در بعضی محلات مشهد به سر نوشابه شیشه‌ای «سنبلات» می‌گفتند. در این مورد کلی سرچ کردم که این ریشه این اسم کجاست، اما چیزی نیافتم. ما گاهی این سنبلات‌ها را تخت (صاف) می‌کردیم و به‌صورت کلکسیون نگه می‌داشتیم. گاهی با آن‌ها بازی می‌کردیم. و گاه با آن‌ها فرفره درست می‌کردیم.

توشله: همان گوی‌های کوچک شیشه‌است که به آن تیله هم می‌گویند. توشله‌بازی یکی از بازی‌های بسیار جذاب در مشهد بود. بچه‌ها در این بازی معمولاً از انگشت اشاره خود برای ضربه زدن به توشله استفاده می‌کردند. در حالی‌که در کلیپ‌های ورزشی می‌بینیم که در اروپا از شصت استفاده می‌شود. رایج‌ترین بازی به این صورت بود که سه چاله (یا بیش‌تر) به اندازه یک پیاله در خاک ایجاد می‌شد. این چاله‌ها که به آن‌ها خانه گفته‌می‌شد در راستای یک خط قرار می‌گرفتند. حریف توشله خود را در لبه خارجی اولین خانه قرار می‌داد، اگر درست یادم باشد می‌گفتند شوند (Shond) می‌کرد و شما از فاصله‌ای اولین ضربه را می‌زدید. می‌توانستید مستقیم توشله حریف را نشان بگیرید، یا در خانه اول بیاندازید و یا هر محلی دوست دارید. این بازی آن‌قدر ادامه پیدا می‌کرد که خانه‌ها تسخیر شود. هر خانه که تسخیر می‌شد حکم جفت‌شیش در بازی منچ را داشت، یعنی شما می‌توانستید یک بار دیگه به توشله خود ضربه بزنید. تعداد دفعاتی که شما با توشله خود، توشله حریف را ضربه می‌زدید یا اصطلاحاً تعداد تیرها تعیین‌کنند برنده بازی بود. البته بازی جزئیات بسیار بیش‌تری داشت که در در محله‌های مختلف متفاوت بودند. برای مثال در محله ما اگر توشله شما در یک وجبی توشله حریف می‌افتاد، اون این حق را داشت که توشله شما را در هر جهتی بخواهد جابجا کند. برای مثال توشله را در مسیر میگذاشت که بعد از تیر کردن شما، توشله خودش در خانه می‌افتاد و اجازه حرکت جدید می‌یافت. در نتیجه می‌توانست شما را دوباره تیر کند.

پاستور (کارت): هنوز هم بعضی‌ها به ورق «پاسور» می‌گویند. اما در دهه شصت کارت‌هایی مد بود که در بسته‌های ۲۴ تا ۳۰ عددی به فروش می‌رسید. یک طرف این کارت‌ها عکس ماشین، موتور، شخصیت‌های کارتونی، فوتبالیست‌ها و… غیره بود و طرف دیگر آن توضیحاتی در مورد عکس. تمیرترین بازی با این کارت‌ها بر مبنای اطلاعات یا رنگ غالب کارت بود. برای مثال دو نفر به نوبت کارت‌ها را روی هم می‌گذاشتند، یک نفر کارت بازیکن پرسپولیس را می‌گذاشت. نفر بعد هم اگر یک کارت بازیکن پرسپولیس یا کارت ماشین قرمزرنگ می‌گذاشت، تمام کارت‌ها مال او می‌شد. یا اینکه در یک بازی چند نفره، کارت‌ها رو می‌شد، و مبنای برد و باخت را حجم سیلندر اعلام می‌کردند. هر کس که حجم سیلندر بیش‌تری روی کارت او نوشته شده بود، برنده تمام کارت‌های آن دست می‌شد. در نوعی دیگر از بازی، با توافق یک‌دیگر تعداد کارت را روی هم می‌گذاشتیم (به تعداد مساوی) بعد با به نوبت با دست روی آن‌ها ضربه می‌زدیم، هر تعداد از پاستور که برمی‌گشت را برمی‌داشتیم. یادش بخیر، گاهی به دستمان تف می‌زدیم تا کارت‌ها به دستمان بچسبد و راحت‌تر برگردد. نوع دیگری از بازی روی اسفالت برگزار می‌شد. روی اسفالت با گچ دایره‌ای به اندازه یک بشقاب می‌کشیدیم، تعدادی کارت در آن می‌گذاشتیم و از فاصله‌ای مشخص با دمپایی به طرف آن‌ها نشانه می‌رفتیم. هر تعداد از کارت‌ها که از خط بیرون میرفت برای پرتاب‌کنند بود. در حالت پیشرفته‌تر این بازی، از سیستم وجب استفاده می‌شد. یعنی نفر اول روی دایره مذکور می‌ایستاد و با تمام قدرت دمپایی خود را به طرفی پرت می‌کرد. نفر دوم باید سعی می‌کرد که دمپایی او را وجب کند یعنی دمپایی خود را آن‌قدر نزدیک آن می‌انداخت که فاصله‌اش کم‌تر از یک وجب باشد. آن‌گاه از محل وجب شدن به طرف پاستورها نشانه رفته و هر تعداد که می‌توانست را از خط خارج کرده و از آن خود می‌کرد. گاه آن‌قدر مهارت افراد زیاد می‌شد که قاعده بر اساس شصت تغییر می‌کرد، یعنی فاصله بین دو کفش باید کم‌تر از پهنای شصت می‌شد. این بازی آخر دقیقا به همان شکل در زمین‌های خاکی نیز برگزار می‌شد. به علت سطح خشن زمین‌های خاکی، گاهی به جای پاستور از سنبلات (صاف‌شده) و به‌جای کفش از سنگ‌ها تخت (ما می‌گفتیم سنگ مرمر) استفاده می‌شد.

رابط: نوعی بازی تیمی بود. نمی‌دانم از کجا آمده‌بود اما قوانین و کلا طراحی بسیار جالبی داشت. در فضایی به اندازه زمین گل کوچیک، تعدادی خطوط موازی و متعامد رسم می‌شد. نوارها برای یک تیم بود، و مربع‌های بزرگ‌تر برای تیم دیگر. بازی از یک طرف شروع می‌شد. یک تیم باید سعی می‌کرد تا از یک طرف زمین به طرف دیگر برود. اعضای تیم دیگر که در نوارها قرار داشتند باید آن‌ها را لمس می‌کردند. هر کسی را که لمس می‌کردند از مسابقه خارج می‌شد. در مقابل هرکس که پایش روی خط می‌رفت نیز می‌سوخت؛ چه تیمی که در مربع‌ها بودند و چه اعضای تیمی که در نوارها بودند. بازی بسیار پرتحرک و جذابی بود. در شب‌های تابستان حتی خط‌ها را به زور می‌توانستیم ببینیم، اما زیر نور چراغ‌های کوچه و در خنکی شب‌های تابستان لذت بسیار زیادی داشت.

زو: همان کبدی هست. با این تفاوت که در مشهد کبدی‌کبدی نمی‌گویند، بلکه زو می‌کشند (زوووووو).

الک دولک: این بازی در شهرهای دیگر هم وجود داشت. یک چوب کوتاه حدود ۲۰ سانتی داشتیم که با چوب بلندتری به آن ضربه می‌زدیم. معمولاً دو سر چوب کوچک را تیز می‌کردند. این باعث می‌شد که وقتی به یک سر آن ضربه می‌زنیم، بالا بپرد. دایره‌ای به اندازه یک چادر ۴ نفره کشیده می‌شد. یکی از اعضای تیم الف درون آن می‌ایستاد. تمامی اعضای تیم ب در فاصله‌ای مشخص می‌ایستادند. چوب کوچک بالا انداخته شده و با چوب بزرگ به آن ضربه زده می‌شد. اعضای تیم ب باید سعی می‌کردند نگذارند چوب زیاد از دایره دور شود. چرا که چوب هر جا می‌افتاد، باید از آن‌جا آن را درون دایره می‌انداختند و بدین طریق آن فرد را می‌سوزاندند. همچنین اگر اعضای تیم ب چوب را روی هوا می‌گرفتند، بازی تمام می‌شد و آن شخص از تیم الف می‌سوخت. زمین عوض می‌شد و این چرخه آن‌قدر ادامه پیدا می‌کرد تا یک نفر باقی بماند. آن یک نفر از هر تیم بود، آن تیم برنده اعلام می‌شد. اگر چوب به درون دایره نمی‌رفت، بازیکن تیم الف می‌توانست ضربه‌ای روی لبه چوب بزند، آن را بالا بیاورد و دوباره با ضربه‌ای آن را از دایره دور کند.

دریبل گل: در این بازی یک دروازه با آجر و سنگ درست می‌کردیم، در حد دروازه‌های گل کوچیک. قرعه می‌انداختیم و یک  نفر در دروازه می‌ایستاد. او توپ را به درون فضای بازی پرتاب می‌کرد. توپ به پای هر کس می‌رسید باید بقیه را دریبل می‌کرد و گل می‌زد. بازهم دقیق خاطرم نیست که شرط تعویض دروازه‌بان چه بود. فکر می‌کنم کسی که در نهایت توپ را به اوت می‌زد باید دروازه می‌ایستاد. آن موقع‌ها کسی دوست نداشت در دروازه بیاستد. چون اولا دروازه‌بان تحرک کم‌تری داشت و انرژی خود را نمی‌توانست تخلیه کند، دوما احتمالا برخورد شدید توپ به او زیاد بود و در نهایت آن‌که  بعد از باخت همه کاسه کوزه‌های سر او می‌شکست.

 

اگر شما از جزئیات بازی‌های مذکور یا بازی‌های دیگر مشهدی‌ها چیز بیش‌تری ئر خاطر دارید به بنده در تلگرام بفرمایید تا اضافه و تصحیح کنم: ۰۹۳۷۴۸۴۰۵۱۱

این نوشته در اخبار ارسال و , , , , , , , , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید